چرا برخی افراد اینقدر موفق هستند؟ آیا این به خاطر استعداد ها و توانایی های آنهاست؟ آیا این به خاطر هوش سرشار آنهاست؟
آیا این به خاطر خوش شانسی آنهاست؟
ریچارد سنت جان تحلیلگر و سخنران با تلاش چند ساله و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصاحبات زیاد با افراد موفق توانسته است 8 راه رسیدن به موفقیت را پیدا کند.
چند سال قبل ریچارد سنت جان روزی سوار بر هواپیما برای یک سخنرانی می رفته است که دختر نوجوانی که به نظر می رسید که از خانواده فقیری بود از او پرسید که “چه چیزی باعث موفقیت می شود؟” ریچارد دچار احساس بدی شد چون احساس می کرد که نمی تواند پاسخ دخترک را به خوبی بدهد. از هواپیما پیاده می شود و تمام مدت به این فکر می کند که پاسخ به این سوال ساده چیست؟ وقتی برای سخنرانی وارد تد می شود ناخودآگاه با خودش می گوید خدای من، من اکنون در میان صدها انسان موفق قرار گرفته ام، چرا از آنها نپرسم که راه رسیدن به موفقیت چیست؟ او سپس طی 5000 مصاحبه ای که با افراد موفق زیادی انجام داد، راههای رسیدن به موفقیت افراد موفق و ثروتمند را کشف کرد.
اولین موردی که افراد موفق، آن را دلیل موفقیت خود می دانند شور و اشتیاق برای انجام آن کار است. آنها می گویند که خودشان حاضرند به شخصی بابت کاری که خود انجام می دهند، پول پرداخت کنند. عشق انسان را هدایت می کند و اگر با علاقه و اشتیاق کاری را انجام دهید، پول به همراه آن می آید. پس برای پول کار نکنید بلکه برای عشق و علاقه کار کنید تا جهان ثروت های عظیم خود را به شما نزدیک تر کند.
افراد موفق بر این باور بودند که رسیدن به موفقیت ساده نیست و نیاز به کار زیاد و سخت کوشی دارد. در عین حال این سخت کوشی لذت بخش هم هست زیرا که کار مورد علاقه آنهاست و اشتیاق سوزانی برای انجام آن دارند.
افراد موفق کار را به صورت تفریحی می بینند که هر روز آن را انجام می دهند و به زبانی دیگر به کارشان معتاد شده اند و نمی توانند یک روز را بدون کار سر کنند. آنها عقیده دارند که برای موفقیت باید وارد کار مورد علاقه خود بشوی، تمرین کنی، خاک بخوری و کم کم در آن قدرتمند شوی و حرفی برای گفتن داشته باشی. هیچ انسان موفقی یک شبه بهموفقیت عظیم نرسیده است و هیچ سحر و شعبده بازی در کار نبوده است و همه اش یک چیز است: تلاش و کوشش
نکته بعدی برای رسیدن به موفقیت تمرکز روی هدف است. با تمرکز روی هدف و یادآوری هر روزه آن اشتیاق زیاد برای کار و تلاش پیدا می کنید و به این زودی ها خسته نمی شوید و جا نخواهید زد.
افراد موفق و ثروتمند که با تلاش به موفقیت رسیده اند می گویند که باید خود را از نظر جسمی و ذهنی به سوی هدف هل بدهید. باید از خجالت و شک نسبت به خود و هدف خود دست بردارید و خود را به سوی هدف هل بدهید.
گلدن هاوی می گفت من همیشه به خود شک داشتم که شاید من به اندازه کافی باهوش نیستم یا به اندازه کافی خوب نیستم. اصلا فکرش را هم نمی کردم که توانایی این را داشته باشم که موفق شوم. البته این خیلی آسان نیست که همیشه بتوانیم خودمان را هل بدهیم و این دلیل وجود مادران است. آنها همیشه ما را هل می دهند و به ما اعتماد به نفس و اعتماد به توانایی ها و هوش خود را می دهند. آنها ما را به سوی هدف هل می دهند. فرانک گری می گفت که همیشه مادرش او را هل می داد.
نکته بعدی خدمت است. حتی اگر به این فکر می کنید که شما نمی توانید به خود خدمت کنید، به دیگران که می توانید! شما با کمک کردن و خدمت رسانی با اشتیاق به مردم می توانید به سرعت ثروتمند شوید.
ایده یابی کنید و به ایده های خود عمل کنید. بیل گیتس می گفت من یک ایده دارم و آن راه اندازی اولین شرکت نرم افزاری میکرو کامپیوتری است. این ایده بسیار خوبی است و سحر و جادوی خاصی برای رسیدن به آن نیاز ندارد. بلکه تنها نیاز به انجام کارهای بسیار ساده ای دارد و من می توانم برای شما شواهد زیادی بیاورم که این کار واقعاً امکان پذیر است.
پافشاری کنید. افراد موفق برای رسیدن به موفقیت پافشاری می کنند. جو کراس می گوید: ” پافشاری اولین نکته برای رسیدن به موفقیت است”. پافشاری و مقاومت می تواند شما را از میان شکست ها به موفقیت برساند. باید در مقابل چیزهای کوچک و بزرگ مقاومت کنید.و به خواسته تان پافشاری کنید. البته این به معنای نقد، رد، تشکر ها و پافشاری است.
به ریچارد سنت اعتماد کنید. این 8 راه است که رسیدن به موفقیت را تضمین می کند.
اکثر افراد چیزی که درباره قانون جذب شنیده اند این است که به هر چیزی که فکر کنید، آن را به زندگی خود جذب می کنید و راهنمای قانون جذب این است که در مورد چیزهایی که دوست داریم فکر کنیم. افراد زیادی بعد از دیدن فیلم راز هیجان زده شده و سعی کرده اند که با فکر کردن به چیزهایی که دوست دارند موجب رخ دادن آنها در زندگی خود شوند، اما بعد از تلاش زیاد نتیجه شگفت آوری در زندگی خود مشاهده نکرده اند.
حقیقت این است که موضوع قانون جذب کمی عمیق تر از این هاست. شما در طی روز ممکن است به مسائل زیادی فکر کنید؛ ترافیک، آلودگی هوا، مسائل اقتصادی، سیاسی، رفتار اطرافیان، نابه سامانی ها و بی نطمی ها، رفتار افراد و …
این افکار ممکن است مثبت یا منفی باشند. افکار مثبت موجب احساس مثبت و افکار منفی موجب احساس منفی می شوند و تشویش و نگرانی به همراه خواهند داشت. اما این افکار و احساسات معمولا لحظه ای هستند و در زمان خاصی می آیند و می روند و شاید تاثیر چشمگیری در قانون جذب نداشته باشند. اما اگر این افکار تکرار شونده باشند و با دوره تناوب کوتاهی به صورت مداوم تکرار و تکرار شوند، تاثیر خود را بر زندگی ما خواهند گذاشت. به عبارت دیگر افکار لحظه ای به تنهایی تاثیر زیادی در قانون جذب ندارند، بلکه این توجه است که باعث فعال شدن کائنات طبق قانون جذب برای رسیدن شما به خواسته هایتان می شود. مثلا اینکه شما هرروز به ترافیک توجه داشته باشید و این افکار هرروز برای شما تکرار شوند، هرروز ترافیک یشتری را به زندگی خود جذب می کنید. اگر به رفتار بد دوستان و اطرافیانتان توجه داشته باشید، هرروز رفتار بد بیشتری از آنها به زندگی خود دعوت می کنید و اگر به رفتار خوب اطرافیانتان توجه بیشتری داشته باشید، رفتار خوب بیشتری از آنها به زندگی خود جذب می کنید و هرروز رفتارهای خوب بیشتری از آنها را خواهید دید.
بدین صورت هر موضوع مثبتی که روی آن توجه کنید موجب می شود از آن جنس اتفاقات مثبت بیشتر و بیشتر در زندگی تان اتفاق بیفتد و توجه رو موضوعات و مسائل منفی موجب بیشتر شدن اتفاقات منفی در زندگی می شود. شاید به نظر عجیب و غیر منطقی به نظر برسد اما افراد زیادی که از قانون جذب نتایج زیادی گرفته اند کاملا این اتفاقات را تایید می کنند.
برای درک بهتر موضوع می توانید مقاله انرژی مثبت در زندگی را مطالعه کنید و از آن ایده های بیشتری بگیرید.
منبع: راهنمای قانون جذب
شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که آیا قانون جذب واقعی است یا خیر؟ شاید بسیاری از افراد را دیده باشید که قانون جذب را زیر سوال ببرند و آن را توهمی بیش نمی دانند.
احتمالا یکی از استدلال های آنها این است که مگر می شود که در خانه و بیکار بنشینی و فقط به خواسته ها و آرزوها فکر کنیم و به خواسته هایمان برسیم!؟
من در پاسخ این دوستان باید بگویم که ابدا قانون جذب این نیست که شما برای رسیدن به خواسته ها تلاش نکنید و به سویشان حرکت نکنید و خواسته ها خود به خود به سمت شما بیایند.
قانونی وجود دارد به نام قانون باورها. که با تغییر باورها تغییر زندگی اتفاق می افتد. توصیه می کنم که مقاله مربوط به تغییر باورها تغییر زندگی را هم مطالعه کنید.
اما من برای شما مثالی می آورم تا درستی قانون جذب را بهتر درک کنید. قانون جذب به این معنی نیست که مثلا من درباره یک مازراتی مشکی فکر کنم و ناگهان غول چراغ جادو یک مازراتی مشکی جلوی چشمان من ظاهر کند و سوچ را هم تقدیم کند. نه به هیچ وجه این طور نیست. منظور این است که شما با فکر و توجه به مازراتی مشکی از امروز مازراتی های مشکی بیشتری در کوچه و خیابان خواهید دید. آیا قبل از آن از این اتومبیل در شهر وجود نداشت یا چشمان ما قادر به دیدنش نبود و یا اینکه ذهنمان به آن توجه نمی کرد؟
به مثالی دیگر توجه کنید. تصور کنید که با همسرتان در اتومبیل در خیابان هستید که به میوه فروشی می رسید. به همسرتان می گویید که برود و مقداری پرتقال و نارنگی بخرد. او می رود و با پرتقال و نارنگی برمیگردد. سپس به او می گویید راستی لیمو شیرین هم داشت؟ او می گوید نمی دانم بگذار ببینم و به مغازه بر می گردد و متوجه می شود که لیمو شیرین درست مابین پرتقال و نارنگی بوده است. حال اینجا یک سوال مطرح می شود که آیا چشمان او لیمو شیرین را ندیده است؟ حقیقت این است که چشمان او لیموشرین را دیده است، اما چون توجه او روی آن نبوده است و روی چیز دیگری بوده است، ذهن او آن را درک نکرده است.
حقیقت قانون جذب هم همین است. با توجه روی هر چیزی، ذهن ما بیشتر آن موضوع را خواهد دید و درک خواهد کرد.
منبع: آیا قانون جذب واقعی است